-
از آرزوی طلوع تا طلوع آرزو
دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 00:44
معلم پروریشمان ؛ آنقدر از زیبایی طلوع حرف میزد که، دیدن طلوع از بزرگترین آرزو هایم شده بود.. اکنون هر شب تا روز آرزویم را میبینم اما افسوس که سخت ترین قسمتش تکرار هر روزه این آرزوست ..!
-
خواب از ازل تا اذان
شنبه 18 اردیبهشت 1395 04:47
شبهایی است که به یاد تو به خواب میروم .. اما نمیدانم چرا تا صدای اذان دلم را نلرزاند ؛ نمیفهمم صبح شده است باید کمی هم بخوابم ..!
-
برنامه نویس عاشق
شنبه 18 اردیبهشت 1395 04:35
پروژه بهانه است ..! تو باشی من باشم عشق هم باشد .. پروژه که چه عرض کنم.. پروژه ها نوشته خواهند شد ..!
-
باران برای تو میبارد - یغنا گلرویی
پنجشنبه 16 اردیبهشت 1395 04:43
این برگهای زرد به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند قرار است تو از این کوچه بگذری و آنها پیشی میگیرند از یکدیگر برای فرش کردن مسیرت. گنجشکها از روی عادت نمیخوانند، سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند برای خوشآمد گفتن به تو. باران برای تو میبارد و رنگینکمان – ایستاده بر پنجهی پاهایش – سرک کشیده از پسِ کوه تا...
-
انار - علیرضا روشن
پنجشنبه 16 اردیبهشت 1395 04:32
منم اناری در هنگامه ی ِ پوسیدن ! تا دورم نینداخته اند صورتم را به دو دست بگیر و لبهایم را بمک !
-
رد شعر - علیرضا روشن
پنجشنبه 16 اردیبهشت 1395 04:30
مرا به رد شعرم دنبال کن من رد پا ندارم رد درد را بگیر و به من برس..!
-
باکور ، کردستان ترکیه
پنجشنبه 16 اردیبهشت 1395 04:28
یاکور کردستان ترکیه ؛ بوی تفریح و خرید و فروش نمیدهد .. خورشیدش در محاصره است و خاکش با خون فرزندانش سخت رفیق .. اینها با مرگ سلفی میگیرند برادر من. فاشیسم دولتی ترکیه با ارتشی درنده به جانشان افتاده و هر روز بیشتر از پیش میدرد. زمانی صدای کوبانی جهانی شد و حالا در میان تجارت شیرین ترکیه و غرب باکور بی صدا می میرد.....
-
سیگار صورتی
سهشنبه 27 بهمن 1394 12:27
انـــــســــانـــــ موجـــودیستــــ گـــــــاه سیگــــار مــیـکشـــد .. گــــــاه درد مــــــیکــــشــــدـــــ .. امــــــــــا بیـــــشتــــر اوقـــــاتــــ ، ســــیــگـــار را بــــــــــا دــردــ مـــــــــــیــــکـــــشـــــــــد ..
-
گلوله - علیرضا روشن
سهشنبه 27 بهمن 1394 12:17
از هر گلوله یک پرنده کشته میشود... هزار پرنده پرواز میکنند...
-
آرزوی من ..
پنجشنبه 22 بهمن 1394 00:57
-
به احترام نگاهت - یغما گلرویی
چهارشنبه 21 بهمن 1394 12:23
انگار من پشت میزِ کافهای در حال خواندن شعری بودهام و تو در آن سوی میز، سر بر دستانت گذاشته گوش میکردهای ... شِکر کدام شعر عاشقانه را به فنجانت بریزم، که جور دربیاید با چای چشم های تو؟ معنای پنهان شده در گاتهای زرتشت که زایندهرود از شانهات میگذرد ! تنها تو میتوانی بزرگترین آرزوی مرا در عکسی به کوچکیِ یک قوطی...
-
دفتر عشق - رضا کاظمی
چهارشنبه 21 بهمن 1394 12:13
چقدر تنهاست.. شاعری که عاشقانه هایش دست به دست می چرخند به دست تو اما نمی رسند!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 بهمن 1394 14:14
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد اما مرا به عمق درونم کشید و رفت یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت تا از خیال گنگ رهایی رها شوم بانگی به گوش خواب سکونم کشید و...
-
خیال نکن - افشین یداللهی
دوشنبه 19 بهمن 1394 13:53
خیال نکن اگر برای کسی تمام شدی امیدی هست خورشید از آنجا که غروب می کند طلوع نمی کند
-
خدا ما رو برای هم نمیخواست - افشین یداللهی
دوشنبه 19 بهمن 1394 13:48
خدا ما رو برای هم نمیخواست ، فقط میخواست همو فهمیده باشیم بدونیم نیمهی ما مال ما نیست ، فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم تموم لحظه های این تب تلخ ، خدا از حسرت ما با خبر بود خودش ما رو برای هم نمیخواست ، خودت دیدی دعامون بیاثر بود چه سخته مال هم باشیم و بیهم ، میبینم میری و میبینی میرم تو وقتی هستی اما دوری از...
-
خاطرات به جای تو - افشین یداللهی
دوشنبه 19 بهمن 1394 13:32
خسته تر از صدای من، گریه ی بیصدای تو حیف که مانده پیش من، خاطرهات به جای تو رفتی و آشنای تو، بیتو غریب ماند و بس قلب شکستهاش ولی پاک و نجیب ماند و بس طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن تکیه به شانهام بده، دل به ترانه ام بده راوی آوارگیام، راه به خانهام بده یکسره فتح...
-
اولین بوسه - افشین یداللهی
دوشنبه 19 بهمن 1394 13:24
روزی که برای اولین بار تو را خواهم بوسید یادت باشد کارِ ناتمامی نداشته باشی یادت باشد حرفهای آخرت را به خودت و همه گفته باشی .. فکرِ برگشتن به روزهای قبل از بوسیدنم را از سَرَت بیرون کن تو در جاده ای بی بازگشت قدم می گذاری که شباهتی به خیابان های شهر ندارد با تردید بی تردید ... کم می آوری
-
اعتراف - یغما گلرویی
دوشنبه 12 بهمن 1394 17:55
صد و پنجاه پله زیرِ زمین، صندلی، میز، بازجو، دوربین... کاش میشد عقب عقب کلِ زندگیمو برم به سمتِ جنین! جُرمهایی به قُطرِ پرونده، شُرکایی به اسمِ «خواننده»، ارتباطِ شقیقه و گردو، ارتباطِ «بی.بی.سی» و بنده! جُرمِ شَک به اصولِ این هستی، جُرمِ رانندگیِ در مستی، شعرهای حمایت از «کاکتوس»، «تو شبیه برادرم هستی» مُزدِ...
-
از رنجی خسته ام که ازآنِ من نیست! - شاملو - همراه با دکلمه رضا پیربادیان
دوشنبه 12 بهمن 1394 17:12
از رنجی خسته ام که ازآنِ من نیست بر خاکی نشسته ام که ازآنِ من نیست با نامی زیسته ام که ازآنِ من نیست از دردی گریسته ام که ازآنِ من نیست از لذّتی جان گرفته ام که ازآنِ من نیست به مرگی جان می سپارم که ازآنِ من نیست. .. دانلود دکلمه رضا پیر بادیان در ادامه مطالب دانلود دکلمه رضا پیربادیان از این شعر
-
از خانه بیرون بیا! - یغما گلرویی
دوشنبه 12 بهمن 1394 13:34
از خانه بیرون بیا تا زیبا شود این شهر.. تا درختهای دودگرفتهی خیابانِ پهلوی سابق دوباره جوانه بزنند و جویهای لبریز بطریهای خالی آب معدنی از نو طعمِ شیرین آبِ قنات را تجربه کنند ! تا آبی شود این آسمانِ خاکستری و تابلوهای نمایشگرِ آلودهگی هوا از خوشی به رقص در بیایند ! از خانه بیرون بیا ! بگذار نیمکتهای آن پارک...