شـــعــر هایی با مـداد ســفــیــد

شـــعــر هایی با مـداد ســفــیــد

شعر هایی که به خاطر تــــ.ـــو دوستشان دارم
شـــعــر هایی با مـداد ســفــیــد

شـــعــر هایی با مـداد ســفــیــد

شعر هایی که به خاطر تــــ.ـــو دوستشان دارم

از آرزوی طلوع تا طلوع آرزو

معلم پروریشمان ؛

آنقدر از زیبایی طلوع حرف میزد که،

دیدن طلوع از بزرگترین آرزو هایم شده بود..

اکنون هر شب تا روز آرزویم را میبینم 

اما افسوس که سخت ترین قسمتش تکرار هر روزه این آرزوست ..!

خواب از ازل تا اذان

شبهایی است که

به یاد تو به خواب میروم ..

اما نمیدانم چرا تا صدای اذان دلم را نلرزاند ؛

نمیفهمم صبح شده است

باید کمی هم بخوابم ..!


برنامه نویس عاشق

پروژه  بهانه است ..!

تو باشی

من باشم

عشق هم باشد ..

پروژه که چه عرض کنم..

پروژه ها نوشته خواهند شد ..!

باران برای تو میبارد - یغنا گلرویی


این برگ‌های زرد 

به خاطر پاییز نیست 

که از شاخه می‌افتند 

قرار است تو از این کوچه بگذری 

و آن‌ها 

پیشی می‌گیرند از یکدیگر 

برای فرش کردن مسیرت.

 

ادامه مطلب ...

انار - علیرضا روشن

منم اناری در هنگامه ی ِ پوسیدن !

تا دورم نینداخته اند

صورتم را به دو دست بگیر

و لب‌هایم را بمک !

رد شعر - علیرضا روشن

مرا به رد شعرم دنبال کن 

من رد پا ندارم 

رد درد را بگیر 

و به من برس..!

باکور ، کردستان ترکیه

یاکور کردستان ترکیه ؛

بوی تفریح و خرید و فروش نمیدهد ..

خورشیدش در محاصره است و خاکش با خون فرزندانش سخت رفیق ..

اینها با مرگ سلفی میگیرند برادر من.

فاشیسم دولتی ترکیه با ارتشی درنده به جانشان افتاده و هر روز بیشتر از پیش میدرد.

زمانی صدای کوبانی جهانی شد و حالا در میان تجارت شیرین ترکیه و غرب باکور بی صدا می میرد..

من فقط یک نفرم و این کمترین سهم من به تاریخ است

سهمت را ادا کن برادر من ..!